مهراد گلممهراد گلم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

شيريني زندگي ما

دست برد به جعبه شیرینی

                                      چند شب پیش جاتون خالی بابای مهرادی واسه ماشین جدیدش شیرینی خریده بود بعد از تقسیم شیرینی تو ساختمون چند تایی تو جعبه مونده بود .ماهم به خیال اینکه آقا مهراد داره بااسباب بازیاش بازی میکنه حواسمون به جعبه شیرینی نبود من تو آشپزخونه  باباش تو اتاق و آقا مهراد مشغول خرابکاری ... باخودم گفتم خبری  از پسره نیست به صدای ملچ مولوچ اومدم دیدم آقا تو جعبه مشغوله... شانس آوردیم چندتا شیرینی بیشتر نمونده بود. ...
2 خرداد 1393

تولد اشکان

دیشب تولد پسرعموی مهرادی بود بعد از شام رفتیم خونشون تا تولدشو بهش تبریک بگیم. اشکان جان تولدت مبارک   ...
1 خرداد 1393

اولین پیکنیک

جمعه پیش با خانواده دایی فتح ا... پسرم رفتیم زیبادشت پیکنیک   مهرادی به همه چیز با تعجب نگاه میکرد چون تاحالا چنین چیزیو تجربه نکرده بود ولی حسابی بهش خوش گذشته بود. ...
1 خرداد 1393

مهراد راهی مشهد

سلام الان که دارم این مطالبو مینویسم ساعت 1:20 دقیقه نیمه شبه و ماهم قراره به امید خدا ساعته 5 صبح با ماشین خودمون عازم مشهد بشیم مثل اینکه آقا حسابی طلبیده چون خیلی زود سورو سات سفرمون مهیا شد .راستش دو سه سال پیش نذر کردیم که اگه خدا بهمون یه بچه سالم داد با بابابزرگا و مامانبزرگا بریم پابوس آقا البته بابای بابایی به دلیل مشغله کاری نمیتونه همراهمون بیاد چه بد . حالا آقا مهراد اولین سفر زندگیشو  با رفتن به مشهد تجربه میکنه حیف که هنوز درکی از این سفر نداره ایشالا تو سن های بالاتر و سفرهای مشهد بیشتر. از طرف همه شما عزیزان نائب الزیاره هستیم به امید دیدار. ...
25 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

با علی کیا اینا قرار گذاشتیم که شب آخری تو حرم با هم باشیم طفلک علی کیا افتاده بود زمین لبش زخم شده بود اصلا حوصله نداشت . ...
25 ارديبهشت 1393

حرم آقا شب آخر

آخرین شبی که در خدمت آقا بودیم مصادف بود با ولادت امام جوادالائمه(ع) واسه خدا حافظی رفتیم حرم .  ...
25 ارديبهشت 1393