دست برد به جعبه شیرینی
چند شب پیش جاتون خالی بابای مهرادی واسه ماشین جدیدش شیرینی خریده بود بعد از تقسیم شیرینی تو ساختمون چند تایی تو جعبه مونده بود .ماهم به خیال اینکه آقا مهراد داره بااسباب بازیاش بازی میکنه حواسمون به جعبه شیرینی نبود من تو آشپزخونه باباش تو اتاق و آقا مهراد مشغول خرابکاری ... باخودم گفتم خبری از پسره نیست به صدای ملچ مولوچ اومدم دیدم آقا تو جعبه مشغوله... شانس آوردیم چندتا شیرینی بیشتر نمونده بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی