خرید از هایپر می
دیروز بعد از برگشت خونه خاله مصی به اتفاق خانواده دایی فتح الله پسرم رفتیم فروشگاه هایپر می آقا مهراد اوایل خرید آروم بود از اونجایی که پستونک آقا در دسترس نبود و به شدت خوابش میومد همش بهونه میگرفت بخاطر همین مجبور شدیم بعد از خوردن شام که جای همتون خالی زودتر برگردیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی