كوليك
سلام میدم به اونایی که با سر زدن به وبلاگ ما و دادن نظرات قشنگشون مارو خوشحال میکنن.
میدونم خیلی وقته خبری ازمون نیست چون حسابی سرمون با آقا مهراد گرم بودو فرصت مطلب نوشتن نداشتم .آخه کاری بجز آروم کردن گّل پُُُُُُُسر نداشتیم روزا نق نق وشباهم گریه های بی امان .آقا پسرمون اوایل تولدش خیلی آروم بودو ماهم گول آروم بودنشو خوردیم تا اینکه کولیک شبانش گل کرد.خلاصه از ساعت ١٠/١١ شروع به گریه کردن میکردو و جیغ میزد تا ١ شب آقا کل ساختمون مچل خودش کرده بود شده بود جریان بغلی بگیر ..... هرکی به نوعی سعی میکرد ساکتش کنه که خدا روز ٢٤/٧ به ما نظر کردو کولیکش به پایان رسید .اینارو گفتم که وقتی قند عسلم بزرگ شد واسش تعریف کردیم سندش وجود داشته باشه که بدونه چه آتیشی سوزونده .شرمنده سرتونو درد آوردم.
آروم كردن آقا مهراد لاي ملافه كه داره تاب ميخوره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی