دلنوشته های مادرانه...
به سوی او قدمی برداریم...
آتشی نمی سوزاند ابراهیم را
و دریایی غرق نمی کند موسی را.
کودکی، مادرش او را به دست موجهای نیل می سپارد،
تا برسد به خانه ی فرعون تشنه به خون...
دیگری را برادرانش به چاه می اندازند،
سر از خانه ی عزیز مصر در می آورد...
عاقبت بر تخت ملک می نشید از ،
"قصص" قرآنی هنوز هم نیاموختی؟
که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن ،
به تو را داشته باشند و
خدا نخواهد نمی توانند،
و این که یگانه تکیه گاه من و توست...
پس به"تدبیرش"اعتماد کن...
به"حکمتش"دل بسپار...
به او"توکل" کن...
به سمت او"قدم"بردار...
تا ده قدم آمدنش را به "تماشا" بنشانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی