گزارش نه ماه
مهربونا تو این پست میخوام به شما گزارش حال نه ماهه مهرادی رو بدم.
آقا مهراد یک ماه بد از متولد شدنش کولیک سه ساعته داشت که بعد از سه ماهگی کمکم برطرف شد (خداروشکر). متاسفانه رفلاکسش خیلی ناراحتمون کرده بود که خوشبختانه اونم تا پایانه پنج ماهگی خوب شد .
با ورود به شش ماهگی عسلم با کمک بالشتو...میتونست بشینه
که دیگه تو هفت ماهگی نشستنش کامل شد نانایم که کارش بود.
تو دوره هفتش شروع کرد به بای بایو دس دسی یالا هم میداد که بعد از چند وقت همش بطور کل یادش رفت .
به نه ماه که رسید دوباره کاراش یادش اومد به ترتیب اول بای بای بعد دس دسی پشت سر هم هرکی هرچند بار یالا بده دست رد به سینش نمیزنه قربونش برم.تا هفته پیش چندتا قدم بیشتر چهار دستو پا نمیرفت دقیقا روز 9/1 کامل ولی آروم شروع کرد به رفتن . از من میگیره بلند میشه و چند ثانیه بی تکیه گاه وایمیسته .
از شیرین زبونیش دلم براتون بگه : آقا "ددر "آما "فکر کنم میگه مامان بدی"تا تا (تاب تاب).خیلی خیلیم بمن وابسته شده کاملا دیگه بغل هیچکس نمیره که خیلی کلافم کرده. تاره ریزه کاریاشو براتون نگفتم .
شرمنده سرتونو درد آوردم فعلا تموم شد .